کلاردشت هم بیابانی می شود

فروش ويلا در کلاردشت- قرار بود اين همايش و جشن، جمعه پيش از آن، مقارن با 21 خرداد و به مناسبت سالروز ثبت علم کوه در تاريخ 21 خرداد 1381 در فهرست آثار طبيعي ملي برگزار شود که به‌علت فراهم نشدن شرايط، برگزاري آن با يک هفته تاخير صورت گرفت. اين همايش با پيشنهاد دفتر نمايندگي انجمن کوهنوردان ايران در کلاردشت و با همکاري انجمن حمايت از محيط‌زيست کلاردشت، جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط‌زيست (دفتر تنکابن)، هيأت کوهنوردي کلاردشت، شوراي شهر، شهرداري و بخشداري کلاردشت برگزار شد؛ همايشي براي طرح مشکلات زيست محيطي .آنچه در پي مي‌آيد گزارشي است از وضعيت امروز کلاردشت.

گردنه ي بيرون بشم .
چشم انداز غالب در کلاردشت امروز؛ زباله و نخاله در کناره هاي جاده، ساختمان ها و زمين هاي ديوارکشي شده در همه جا، جنگل به شدت عقب نشيني کرده، و سيماي استپي شده ي زمين هاي جنگلي پيشين.
هدف از برگزاري همايش اين بود که آن «ثبت کاغذي» که هيچ گام اجرايي و مؤثري را در جهت حفاظت از اين کوهستان منحصر به فرد و برکت زاي کشور در پي نداشت، بهانه‌اي براي طرح مشکلات زيست‌محيطي منطقه شود. علم کوه که دومين قله بلند کشور و ديواره شمالي آن با حدود 500متر ارتفاع بلندترين ديواره گرانيتي کشوراست و يخچال‌هاي آن نمونه‌اي از بهترين يخچال‌هاي کوهستاني ايران محسوب مي‌شود با ويژگي‌هاي منحصر به فرد، در سال 1381 به مناسبت «سال جهاني کوه‌ها» (2002) به همراه دماوند، سبلان و تفتان، به‌عنوان «اثر طبيعي ملي» ثبت شد.

زنگ خطر به صدا در آمده است
تا حدود 50سال پيش، درختان جنگلي کلاردشت براي خانه‌سازي‌ و زغال‌سازي‌ بريده مي‌شدند. هنوز هم تا حدي درختان جنگل براي سوخت بريده مي‌شوند و بد‌تر از آن، پاک تراشي مي‌شوند تا زمين براي خانه و ويلا‌سازي‌ فراهم شود. مراتع منطقه نيز مانند گذشته – و بيشتر از گذشته- فرا‌تر از ظرفيت مورد چرا هستند و با معدن کاوي و جاده‌سازي‌، در پاره‌اي نقاط تا حد نابودي کامل سقوط کرده‌اند.
همايش 28 خرداد در کلاردشت، يک روز پس از روز جهاني مقابله با بيابان زايي (17ژوئن) برگزار مي‌شد. اين تقارن موجب شد که يک بار ديگر موضوع بياباني شدن کوه‌ها مورد توجه قرار گيرد. مي‌دانيم که خاک زنده در کوه‌ها به‌دليل شيب زياد و سخت بودن شرايط رشد گياهان، مستعد فرسايش است؛ اگر اين خاک کم عمق از دست برود، امکان تشکيل دوباره آن و پديد آمدن پوشش گياهي، در مقياس عمر انساني محال است.

تغيير اقليم و تأثيرات آن
مطابق تعريف، بيابان زايي عبارت است: از تخريب سرزمين بر اثر فعاليت‌هاي انساني. اگرچه
بيابان زايي قاعدتا بايد در منطقه‌هاي خشک و نيمه خشک بروزکند، اما امروزه به‌علت پيوستگي عوامل تخريب (مانند چراي مفرط و شخم زدن در جهت شيب، يا قطعه بندي و ديوار کشي جنگل و مرتع و ريشه کن کردن درختان و بوته‌ها به قصد فروش زمين) که هيچ مجالي به احياي پوشش گياهي نمي‌دهد، بيابان زايي حتي در منطقه مرطوب يا نيمه مرطوب کلاردشت هم به چشم مي‌خورد. علاوه بر اين، تغييرات اقليم و طولاني‌تر شدن فصل گرم و خشک هم امکان بازيابي وضع طبيعي منطقه را دشوار‌تر کرده است.
اين روزها اگر به بسياري از دامنه‌هاي کوهستاني کلاردشت بنگريم، وضعيت شبه‌بياباني يا اگر خوشبين باشيم سيماي استپي را مي‌بينيم که جايگزين زيست بوم جنگلي و بيشه‌اي که پيش از اين سيماي کلي منطقه را شکل مي‌داد، شده است. وضع شبه بياباني و استپي را به‌ويژه مي‌توان در نزديکي مرزن‌آباد و روي تپه ماهورهاي دهستان «بيرون بشم» ديد. در اين نقاط که تا حدود20سال پيش هم گندم کاري ديم انجام مي‌شد، با بي‌رمق شدن زمين و با غيراقتصادي‌شدن کشاورزي و چيره شدن اقتصاد ناپايدار زمين فروشي و بساز و بفروشي، اينک شاهد زمين‌هاي بي‌گياه و ساخت و سازهاي ناسازگار با هويت اجتماعي و طبيعي منطقه هستيم که به شکل نازيبايي قطعه بندي و ديوارکشي شده‌اند.

بروز لکه‌هاي بياباني
علاوه بر تپه‌ها و دشت و کوهپايه‌هايي که در گستره‌هاي قابل توجه، سيماي استپي و شبه بياباني يافته‌اند، در نقاط مختلف کلاردشت «لکه‌هاي بياباني» هم پديد آمده‌اند. نمونه‌هاي مشخص اينگونه لکه‌ها، کوهپايه‌هاي مرتفع و پر شيب لت کمر و ديوچال است که براي برداشت سنگ گرانيت تخريب شده‌اند. هچنين است، محل‌هاي گمانه‌زني معدني و راهسازي‌ غيراصولي و غيرضروري در امتداد سردابرود و در خرمدشت که موجب رانش کوه و از ميان رفتن خاک و زخمي شدن جنگل و مرتع و حاشيه رودخانه شده است و بالاخره معدن شن و ماسه تيرکاگلي که در مجاورت شاهرگ منطقه (سردابرود) فعال است. اگر وضع به همين منوال پيش رود، آينده‌اي ناگوار براي کلاردشت پيش رو است.

چند پيشنهاد
ازاين‌رو پيش از آنکه وضعيت غيرقابل کنترل شود پيشنهاد مي‌شود: محدوده شهرها و روستاها به دقت تعيين و تمامي ساخت و سازهاي بيرون از اين محدوده‌ها تخريب شوند. هزينه‌اي که براي ساخت اين بناها صورت گرفته، در برابر هزينه سنگيني که به آينده کلاردشت و کشور تحميل مي‌شود، هيچ‌چيزي نيست. شيوه کنوني که هر کس ساختماني بسازد و با دادن جريمه، پروانه پايان کار بگيرد، فقط و فقط مشوق تجاوز به طبيعت و زير پا گذاشتن حقوق همگاني است. شکي نيست که اين جريمه‌ها فقط جزئي از هزينه ساختمان به شمار مي‌آيند و تأثيري در جلوگيري از بي‌قانوني ندارند.

عرصه‌هاي منابع طبيعي با نقشه برداري و ثبت مختصات با جي‌پي‌اس، يک بار براي هميشه مشخص و با دقت محافظت و احيا شوند. با توجه به محدوديت منابع آب و مشکل دفع پساب و زباله و به‌منظور دادن فرصت به مسئولان منابع طبيعي و محيط‌زيست براي تعيين محدوده دقيق جنگل، مرتع و زمين‌هاي کشاورزي، به‌مدت10سال دادن مجوز احداث شهرک‌هاي گردشگري و هتل و مجتمع‌هاي ساختماني متوقف شود. لازم به يادآوري است که اينگونه طرح‌ها يکي از مهم‌ترين عامل‌هاي افزايش تقاضا براي شن و ماسه و سنگ ساختماني و در نتيجه، تخريب منطقه است.

بساز و بفروش‌ها تپه‌ها را فتح مي‌کنند
ساختمان‌سازي‌ که تا زماني نه چندان دور در زمين‌هاي مسطح يا کم شيب رواج داشت، با کم و گران شدن اينگونه زمين‌ها، از سوي زمين بازان الگوي جديدي پيدا کرده و اينک به‌صورت ويلا و آپارتمان‌سازي‌ روي بلندي‌ها يا شيب‌هاي مشرف به دشت نمايان شده است. براي وارد کردن اين زمين‌ها به بازار ساخت و ساز، فشار موذيانه‌اي به بقاياي جنگل و اراضي جنگلي و مرتعي منطقه که در کوهستان پناه دارند وارد مي‌شود؛ ساختمان غيرمجاز مي‌سازند و بعد براي آن جريمه مي‌دهند و پايان کار مي‌گيرند. براي زمين‌هايي که کاربري مرتعي و کشاورزي داشته پروانه مسکوني مي‌گيرند، ادعاهاي دروغين طرح مي‌کنندو براي سندهاي جديد حکم مي‌گيرند.
براي طرح‌هاي گردشگري مخرب پروژه تعريف مي‌کنند، حصارها و ميخ کوبي‌هاي جنگل را شبانه عقب مي‌رانند، سازمان‌ها و نهادهاي بانفوذ به اداره‌هاي منابع طبيعي و محيط‌زيست فشار مي‌آورند و مجوزهاي لازم را مي‌گيرند. در نبود درآمدهاي پايدار براي شهرداري و دهداري‌ها اتکا به درآمد حاصل از پروانه‌هاي ساختماني اولويت مي‌يابد. افزايش جمعيت (چه بومي و چه ويلانشيناني که با انواع تبليغات به منطقه فراخوانده مي‌شوند) به تقاضاي زمين دامن مي‌زند و در کنار آن، سودجويان و زمين‌خواران و زمين‌بازان، ساخت‌وساز افسار گسيخته را محملي مناسب براي درآمدهاي آنچناني خود مي‌بينند.